آرامش در نماز

ساخت وبلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

در يكي از جنگ ها كه پيامبر همراه لشكر بودند، در شبي كه پاسباني لشكر اسلام بر عهده ي عباد بن بُشر و عمّار ياسر بود، نصف اول شب نصيبِ، عباد گرديد و نصف دوم نصيب عمار، پس عمار خوابيد و تنها بُشر بيدار بود و مشغول نماز گرديد در آن حال يكي از كفار به قصد شبيخون زدن به لشكر اسلام برآمد به خيال اينكه پاسباني نيست و همه خوابند از دور عباد را ديد ايستاده و تشخيص نمي داد كه انسانست يا حيوان يا درخت براي اينكه از طرف او نيز مطمئن شود تيري به سويش انداخت تير بر پيكر عباد نشست و او اَبداً اعتنايي نكرد، تير ديگري به او زد و او را سخت مجروح و خونين نمود باز حركت نكرد تير سوم زد پس نماز را كوتاه نمود و تمام كرد و عمار را بيدار نمود عمار ديد سه تير بر بدن عباد نشسته و او را غرق در خون كرده گفت: چرا در تير اول مرا بيدار نكردي عباد گفت: مشغول خواندن سوره ي كهف در نماز بودم و ميل نداشتم آن را ناتمام بگذارم و اگر نمي ترسيدم كه دشمن بر سرم برسد و صدمه اي به پيغمبر برساند و كوتاهي در اين نگهباني كه به من واگذار شده كرده باشم هرگز نماز را كوتاه نمي كردم اگر چه جانم را از دست مي دادم


سفينة البحار، ج2، ص14

معلم كلاس ششم...
ما را در سایت معلم كلاس ششم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : a6in6d بازدید : 342 تاريخ : پنجشنبه 19 بهمن 1396 ساعت: 0:20